دستاش تو دستاي منه!!!!!!

نگاش توخيابونه!!!!!!

فكرش پيش اونه!!!!!!

دلش.......

اين يكي روبيخيال نميخوام بدونم!!!!!!!!

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 19:3 | |

بارونی دل

عـشقم ...

اگـه يـه روز مـُـردم...

ديـدي تـابوتم روي شـونه‌هاي مـَردمه!!!

ولـي‌ نـميام پـاييـن به دل‌ نــگـيريا!!!

حــــلا‌ل کـن!!!

قـول مـيدم...

به خـدا قـول مـيدم هـمين يــه بار ازت بــالاتر باشـم

بـعدش ديـگه هـميشه خـاک پـاتم...

هــمـيشه...

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 19:2 | |

چقدر بده وقتی عاشق یه نفر باشی اما اون هیچ احساسی نسبت به تو نداشته باشه دلت میخواد بهش بگی دوستش داری اما نمیتونی میترسی اون قبولت نکنه

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 19:1 | |

بارونی دل

سر کلاس ادبيات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف کن

 - رفتم ... رفتي ... رفت ... ساکت مي شوم ، ميخندم ولي خنده ام تلخ مي شود

 استاد داد مي زند : خوب بعد ؟ ادامه بده !

 و من مي گويم : - رفت ... رفت ... رفت ... رفت و دلم شکست ... غم رو دلم نشست ...

 رفت و شاديم بمرد ... شور از دلم ببرد ..

. رفت ... رفت ... رفت ... و من مي خندم و مي گويم :

 خنده ي تلخ من از گريه غم انگيز تر است .............. کارم من از گريه گذشته....

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 19:0 | |

سهم من از تو چی بوده؟ پشت پا یا خنجر از پشت



تو منو دوستم نداشتی حتی قد نوک انگشت



سهم من از تو چی بوده؟ جای خالیت توی خونه



حق دارن آدما ولله که به من میگن دیوونه



نگو یه فرصت دیگه کار از این حرفا گذشته



دیگه چاره ای جز این نیست آخه کار سرنوشته



نگو یه فرصت دیگه خود من هم کم آوردم



حیف اون همه نوازش چقده غصتو خوردم



برو با خیال راحت من ازت گله ندارم



حرفشم نزن عزیزم آخه حوصله ندارم



برو با خیال راحت اینجا قلبی نشکسته



دیگه بر نگرد که اینجا کسی منتظر نشسته

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 19:0 | |

بارونی دل

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 18:58 | |

دلشکسته

خیلی وقته اینجا نیومدم .نه اینکه دلم گرفته نبود بلکه اینقدر گریه نداشتم 

همیشه می گفتم  برو حالا که واقعا نیستی و میخوای دنبال زندگیت بری 

از ته دل میخوامت :(

 ولی آرزو میکنم خوشبخت بشی 

 واقعا دوست دارم    :( مخاطب خاص

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 18:57 | |

آرزوی من ماندن اوست اما...

خدایا اگر آرزوی او رفتن من است

آرزوی او را برآورده کن

من جز آرزوی او آرزویی ندارم

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 18:56 | |

اَگــه اون حَرفــایــی رو کــِه

بــِه عـَکــسِــت زده بــودم . . .

بـــه خــودت مـیـگـفــتـــم . . .

شـــــایـــــَد . . .

شـــاید هــیــچــوقــت

تــنــهـــام نــمــیــذاشــتــی . . .

هــیــچــوقــت . . .

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 18:55 | |

دلشکسته

حرفهای دلم را هیچکس نفهمید...

فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید...

روزی که در زیر خاک گلویم را به تاراج میبرند.

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 18:55 | |

از دوست داشتنت گذشته

دیگر عاشق و دیوانه ات نیستم...

من به جایی رسیده ام 

 که بدون تو 

 از زندگی دست خواهم کشید...

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 18:54 | |

دلشکسته

فکـــرِ مَنـــو نکــــردی؟!

بعد از رفتَنــــنِت

چه جـــــوری به همــــه بگـــــم

یــــــه روزی دوســـــَم داشــــت؟؟

[+] نوشته شده توسط ناشناخته در 18:54 | |